عبد کریم
يا محسنُ بحق الحسن،عجل لوليک الفرج
شنبه 20 تير 1394برچسب:, :: 6:39 :: نويسنده : عبد کریم درياب مرا که من گرفتار شدم از فرط گنه بي کس و بي يار شدم . من آمده ام فقط بگويم اين را. من کلب سر کوي تو دلدار شدم . باشد ز سرم زياده اين کلب شما . صد شکر که در حصن تو دلدار شدم . وقتی نگهم به پرچم سبزت خورد ياد آن دست علمگير علمدار شدم . روبه روي پنجره فولاد سقاخانه و ايوان طلا. من نشستم مات و مبهوت تو سالار شدم. در ورودي ضريحت من به خاک افتادم. و ز هر کس که بُود غير تو بي زار شدم من که از اين همه آشوب و گنه خواب بُدم با نگه بر سنگي از کوي تو بيدار شدم پسرت حضرت مهدي غريب است و طريد تو نگه کردي و من يار و هوادار شدم نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ با عرض سلام خدمت بازديد کنندگان محترم .اين وبلاگ با موضوعيت اصلي اشعار مذهبي طراحي شده است . براي سهولت در دسترسي به اشعار مورد نظر در قسمت عناوين مطالب شخصيت مورد نظر خود را انتخاب کنيد.ضمنا احاديث مهم و ضروري در قسمت عناوين مطالب قرار داده شده است. آدرس کانال تلگرام @Abdekarim_ir يا علي مدد موضوعات آخرین مطالب نويسندگان |
||
|